شخصی می گوید روزی درجاده میرفتم یک دفعه دیدم دریکی از

مزارع چوپانی مشغول به نمازهست برایم خیلی عجیب آمد

ماشین را نگه داشتم تا نماز چوپان تمام شد ازاو پرسیدم به چه

علت تو دراول وقت درچنین شرایتی مشغول نمازهستی؟!

جواب عجیبی داد چوپان گفت: وقتی من نی میزنم این گوسفندان

من جمع شده ودور مرا می گیرند وقتی اذان میگوید خدا مراصدا

می زندآیامن به اندازه گوسفندفهم ندارم که برم درخونه صاحبم.

شخص می گوید حرف چوپان درمن چنان اثرکرد که ازآن روز

من به نماز ونمازاول وقت مقید شدم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :ادامه مطلب